تفسیر دو بیت از اشعار حافظ
ناصرالّدین شاه علاقه بسیاری به اشعار حافظ داشته و دیوان حافظ را بسیار ارج می نهید.هر روز پنج ، شش بیت از آن را می خواند.روزی که او درحال خواندن اشعار بود،چشمش به دو بیت شعر افتاد:
بلبلی برگ و گلی خوش رنگ درمنقارداشت
وندرآن برگ و نواخوش ناله های زار داشت
گفتمش درعین وصل این ناله و فریادچیست؟
گفت ماراجلوه ی معشوقه در این کار داشت
وی در مفهوم این دوبیت ماند و این سوال برایش پیش آمدکه چرابلبلی که به مقصودخودرسیده
است،ناله و زاری میکند؟پس به شاعران درباردستوردادمعنای این دوبیت راپیداکننداما افسوس
که هیچ کدام ازآنهانمی دانستند و جواب های سربالامیدادند.سپس ناصرالدّین شاه طی نامه ای
که به سرتاسرایران فرستاد،دستوردادکه معنای شعرراپیداکنند و به کسی که آن راپیدا کندجایزه
نفیس و ارزشمندی داده خواهد شد.هیچ کس درجای جای ایران معنای این شعررانیابید.اما بعد
ازمدتی شاعری کلکوهی(ازشهرهای کرمان)به نام شیخ رضاکلکوهی باتلاش بسیارمفهوم دو بیت
راپیداکرده و به دربارآورده بود.ناصرالدّین شاه جویای این مطلب شد.شیخ درجواب گفت که:
صاحبادر موقعی این بنده غم بسیارداشت
یادم آمدآن حدیثی کان جناب اظهارداشت
از قضا گم گشته بود قرآن از بیت حقیر
فکر آن قرآن مرا تا صبحدم بیدار داشت
تا سحر غواص گردیدم به بحر ابجدی
تا ببینم این صدف آیا چه دُرّ در بار داشت
بلبل و برگ و گلش شدششصد و پنجاه و شش
با حسین و با حسن،هم با علی معیار داشت
برگ گل سبز و نشانی دارد از روی حسن
چون که هنگام شهادت سبزرنگ رخسارداشت
وان دگر سرخ و نشانی دارد از روی حسین
چون که در وقت شهادت عارضی گلنارداشت
بلبلش باشد علی که اندر فراق این دو گل
سینه او دایماً این ناله های زار داشت