مطالب عالی(میم ب قاف)
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت
که ناآگاهانه به زنی تنه زد ..
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد ..
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد
تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت :
مادمازل من لئون تولستوی هستم ..
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذر خواهی کرد و گفت :
چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟!
تولستوی در جواب گفت:
✚ شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!!
****************************
وقتی که همه پرنده ها برای زمستون به سوی جنوب حرکت می کنن.
یه پرنده ی عجیب و غریب راهشو کج کرده به سمت شمال بال بال زنون و جیک جیک کنون٬ توی سرما به سرعت به سمت شمال پرواز می کنه.
پرنده می گه٬"دلیل به شمال رفتن من این نیست که یخ با سوز باد و زمین پر از برف رو دوست دارم.
به خاطر این به شمال می رم که میخوام تنها پرنده ی یک شهر بودن رو تجربه کنم...
*******************************
یکرنگ که باشی،
زود چشمشان را میزنی،
خسته میشوند از رنگ تکراریت،
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست...
****************
خوب یا بد
مکالمه شما ، تبلیغات شماست
هر زمان که شما دهان خود را باز میکنید
اجازه خواهید داد که افراد ذهن شما را ببینند
****************
بقالی ( baghali ) باقالی ( baghali ) بغلی ( baghali )
اصلا فینگلیش رو کی کشف کرد؟؟؟؟؟
*****************
هروقت بين دوتا انتخاب مردد بودی,
شير يا خط بنداز!
مهم نيست شير بيفته يا خط...
مهم اينه که;
اون لحظه ای که سکه داره رو هوا می چرخه...
ميفهمی دلت بيشتر ميخواد شير بيفته يا خط...
******************
زخمهایت را بپوشان این روز ها مردم خیلی با نمک شدن
********************
در پايان بازى پرتقال- اسرايل رونالدو، حاضر به تعويض پيراهنش با بازيكن اسرايلى نشد
======================
خبرنگار الجزیره ورزشی آقای طولکرم از رونالدو می پرسه: شما در خاک اسرائیل هستی یا فلسطین؟
رونالدو در جواب میگه من در خاک فلسطینم!
درپایان بازی هم بازی کن تیم اسرائیل برای تعویض لباس
به رونالدو نزدیک میشه که کیریس بهش اهمیتی نمیده
این پست رئالی بارسایی نداره .
************
حاج خانمه سوار تاکسی میشه میبینه ضبطش روشنه،میگه آقا اینا چیه؟
.
.
خاموش کن زمان پیامبر موسیقی نبوده، رانندهه میزنه کنار،میگه پیاده شو !!!
زمان پیامبر تاکسی نبوده،حالا وایسا تا شتر بیاد
****************
به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»! لبخند زد.
پرسیدم: «چرا می خندی؟»
پاسخ داد: «از حماقت تو خنده ام می گیرد»
پرسیدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت می كنی در حالی كه هیچ بدی در حق تو نكرده ام»
با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است كه آن را رام نكرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»
پرسیدم: «پس تو چه كاره ای؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد؛ فعلاً برو سواری بیاموز.
*************************************
+ نوشته شده در پنجشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 12:54 توسط محمد حسین غلامی سرای
|