انشاها و آثار ارزشمند دانش آموزان عزیزم
در هر سفر بامش جفر درجاده و راه اهر
بنشسته برپالان خر می راند او شام و سحر
راه اهر دارد خطر شب بودو پیداشد قمر
اودارد ازشیران حذر می خواهد او چندی جگر
برهرکجادارد نظر تاکه ببیند یک شجر
از زیر آن یابد گهر برمردمان گوید خبر
صادقی - بهراد- رحیم زاده
در هر سفر بامش جفر سوار برپالان خر
خوردیم یک سیخ جگر شد این جگر مثل زهَر
گفتم بابا یک خر بخر تا من شوم شاد ای پدر
بازی کنم شب تا سحر ماه صفر بود و قمر
عاشقی- کریم پور اول ۳
در هر سفر بامش جفر درجاده و راه اهر
شب شد وپیداشد قمر اندرقطر دیدم پدر
جاده خطرداردخطر برما نکرد این قدر اثر
بیدارشو اینک دگر بای بای برتو ای پسر
غفرانی - صدوقی کیا اول ۳
+ نوشته شده در دوشنبه سوم بهمن ۱۳۹۰ ساعت 21:57 توسط محمد حسین غلامی سرای
|