مصاحبه باشیطان
مصاحبه با شیطان
-سلام
-لاسلام چه می خواهی دوربین مخفیه کارگردان کجاست سرم شلوغه ها!
-جناب شیطان آیا اتفاقی افتاده؟
-دست رو دلم نذار که داغونم آی ی ی ی !!
-چی شد؟
- هیچ چی این همسایه ی بغلی تون آن قدر تسبیح گفته سرو کمرم شکسته! آی ی!
-کار شما چیه؟
-با افتخار،من دکترای کودک آزاری وفارغ التحصیل ازدانشگاه شیاطینم.
- الان مشغول چه کاری هستید؟
- شیره می مالم!
-یعنی چه؟
-یعنی بندگان خدایتان را شستشوی مغزی می دهم.
-آیا شما نماینده ای در زمین دارید؟
-بله ،اوباما،بوش و اسرائیل
- خوب هدف شما چیه؟
-یعنی تو کلک؟نمی دانی ؟خوب دارم هتل های جهنم را پر می کنم.
- از چه چیزی خوشتان می آید؟
- معمولا نخواندن نماز و قضا شدن آن و اصلا من همین نماز رو ازفکرشما ببرم شاهکارکرده ام .این دوره زمونه نسل این کارها درحال انقراضه.
-آقا ببخشید..
- وای ...بابا به این همسایه صاحب مرده ات بگو تسبیح نگه ،نماز نخونه ،قطع نخاع می شم ها!
-غذای شما چیست؟
- زهرمار و خلاصه هرچیزی که شما دوست ندارید.
-خانه ی شماکجاست؟
- گنداب!مجلس مردگان،مجلس غیبت و تهمت و گناه،آقا ازاینها نپرس غرورم جریحه دار میشه وزیادی به خودم مطمئن می شم.
- یکی از اسلحه های شما چیست؟
- یه لحظه صبرکن بابا خبرنداری تو مگه چقدر سنگ کوبم می کنند خوب چه پرسیدی؟
-اصلا ولش کن چرا از بهشت اخراج شدید؟
-چون فضولی شما گل کرده آقا به شما چه ؟البته من را اخراج نکردند بانهایت احترام پرتم کردند بیرون.
- یک جوک بگید؟
-هاهاها هی هی هی هوهوهو
-این چه جورش بود؟
- این مخف بود اصلش سه کتاب را درخود جا می دهد.
- آخرین سخن؟
- امیدوارم همه به جهنم مشرف شوید ونهایت استفاده را بکنیدیک بیت شعر:
ول کنید نماز وروزه و زکات را وگرنه من باید کشم یک نقشه ی نجات را
وای کمرم بازم این بچه های مومن ایستادند به نماز! بابا بس کنید !منو کشتید! وای....